سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

جشن تولد سپنتاي

یکسال از زمینی شدنت گذشت فرشته آسمانی من پنچشنبه 93/6/27 مصادف شد با اولین سالروز تولد تو ... پس عزیزانمون رو دعوت کردیم تا این روز رو جشن بگیریم. (کارت دعوت مهمانها)... نفسم سپنتا ی عزیزم، من و بابا سعید خوبت تمام تلاشمون کردیم که اولین تولدت یه خاطره خوب و خوش در ذهن ها به جا بذاره و شبی بشه به یاد موندنی  شب تولد دوباره تو... خیلی دلم میخواست تمام کارها رو با دستهای خودم برات انجام بدم و تک تک سلولهای وجودم شکل گرفتن این شادی رو حس کنند تجربه اول بود و اونجور که دلم میخواست بعضی کارها به دلایلی و به شکلی که می خواستم پیش نرفت اما با همه این کاستی ها خوشحالم که این شب رو تجربه کردم. شیطنت ه...
29 شهريور 1393

تولدت برای من تمام نشدنی است

                     از آن دمی که که همدمم شدی تمام لحظه هایم زمان تولد است تولد تو و عشق ، تولد مادر شدن و عاشقی یکسال از اولین دیدارمان می گذرد و من هنوز تشنه دیدنت هستم 365 روز از شکفتن تو گذشت و من هر روز مشتاقانه می بویمت و چه عجیب سیر نمی شوم، 8760 ساعت است که نوازشت می کنم و تک تک سلولهای وجودم پر از احساس دلباختگی می شود و قلبم عاشق تر و تو در هر دمی تازه تر از ، هر  بازدمی فرشته آسمانی من،‌ مثل همای سعادت روی شانه من نشستی و به دنیایم رنگ خوشبختی بخشیدی تو را در کنار مهربان&n...
27 شهريور 1393

مرواريدهاي سپنتا

هووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااا بالاخره اومدن، دو تا مروارید خوشگل و ناز ، با هم و تنها به فاصله یک روز بعداز تولد یازده ماهگیت  الهی مامی قربونت بره اما من دهن بدون دندون شما را خیلی بیشتر تر دوست می داشتم ........ شب 28 مرداد ماه وقتی می‌خواستی لالا کنی و طبق معمول که همیشه قبل از خواب کلی با هم بازی می‌کنیم و پسملی نازناز هم با اون خنده های شیرینش دل مامانشو می بره یه دفع دو تا مروارید سفید کوچولو از زیر لثه های صورتی قلمبه شده بالا به من چشمک زدن آخی چقدر اینا خجالتی اند بعد از این همه مدت همش به اندازه یه میلیمتر سرشاشون آورده بودن بیرون و منم با کلی زحمت تونستم بر ممعانت شما غلبه کنم و با انگشتم لم...
2 شهريور 1393
1